English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (6817 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
public session U جلسه علنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
private session U جلسه غیر علنی
sitting in camera U جلسه غیر علنی
Other Matches
sederunt U جلسه روحانیان کلیسا اعضای جلسه روحانی شورای روحانی
for two weeks U جلسه دوهفته پس افتاد جلسه را به دوهفته بعدموکول کردند
aboveboard U علنی
open to the public U علنی
in public U علنی
overt U علنی
openhanded U علنی
public trial U دادرسی علنی
in camera U غیر علنی
hearing incamera U دادرسی غیر علنی
avowals U افهارو اقرار علنی
in camera proceedings U دادرسی غیر علنی
avowal U افهارو اقرار علنی
to make public U اشکار یا علنی کردن
be tried at bar U به طور علنی محاکمه شدن
put up U بیگودی بگیسو زدن علنی ساختن
put-up U بیگودی بگیسو زدن علنی ساختن
I don't think it wise to publicly proffer a political opinion. U من فکر نمی کنم عاقلانه باشد بطور علنی عقیده سیاسی شخصی خود را بیان کرد.
meeting U جلسه
seance U جلسه
session U جلسه
meetings U جلسه
meet U : جلسه
sittings U جلسه
sitting U جلسه
meets U : جلسه
sessions U جلسه
chairmen U رئیس جلسه
chairman U رئیس جلسه
nonresident U غیرحاضر در جلسه
court session U جلسه دادگاه
special session U جلسه مخصوص
general meeting U جلسه عمومی
order of the day U دستور جلسه
agenda U دستور جلسه
in the meeting of d may U در جلسه سوم می
agendas U دستور جلسه
chairperson U رئیس جلسه
chairpersons U رئیس جلسه
reunions U تجدید جلسه
reunion U تجدید جلسه
meeting U انجمن جلسه
minutes U صورت جلسه
minute U صورت جلسه
meetings U انجمن جلسه
work out U برنامه یک جلسه تمرین
to hold a session U جلسه منعقد کردن
to hold a meeting U جلسه منعقد کردن
convocation U جلسه عمومی دانشجویان
walkout U اعتصاب ,ترک جلسه
walkouts U اعتصاب ,ترک جلسه
the house went into secret session U مجلس جلسه سری
The meeting was postponed. U جلسه را عقب انداختند
rehearing U جلسه دادرسی مجدد
sitting in camera U جلسه خصوصی دادگاه
seance U جلسه احضارارواح وغیره
seance U جلسه احضار روح
convened U تشکیل جلسه دادن
cabinet council U جلسه هیات وزیران
bull session U جلسه محاوره ومرور
spectators U مستمعین جلسه دادگاه
protocol U صورت جلسه ازمایش
marathon U جلسه گروهی طولانی
marathons U جلسه گروهی طولانی
protocols U صورت جلسه کنفرانس
protocols U صورت جلسه ازمایش
record U صورت جلسه سابقه
convocations U جلسه عمومی دانشجویان
stags U جلسه یا مهمانی مردانه
stag U جلسه یا مهمانی مردانه
convenes U تشکیل جلسه دادن
convening U تشکیل جلسه دادن
protocol U صورت جلسه کنفرانس
special session U جلسه فوق العاده
convene U تشکیل جلسه دادن
critiques U جلسه انتقاد بعد ازعملیات
Those who attended the meeting. U کسانیکه در جلسه حاضر بودند
presides U ریاست جلسه را بعهده داشتن
presided U ریاست جلسه را بعهده داشتن
preside U ریاست جلسه را بعهده داشتن
critique U جلسه انتقاد بعد ازعملیات
presiding U ریاست جلسه را بعهده داشتن
critic report U گزارش نتیجه جلسه انتقاد
to sit U درباره موضوعی جلسه کردن
open the meeting U رسمیت جلسه را اعلام کردن
adjournment U احاله رسیدگی به جلسه بعد
proces verbal U صورت جلسه نشست نامه
adjournments U احاله رسیدگی به جلسه بعد
master of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
committees U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
masters of ceremonies U متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
call a metting U تعیین وقت و دعوت برای جلسه
committee U هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
minute U خلاصه ساختن صورت جلسه نوشتن
seminars U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
seminar U جلسه بحث وتحقیق در اطراف موضوعی
the rules of protocol U قوانین قرارداد [صورت جلسه کنفرانس]
The date of the meeting has been advanced. U تاریخ جلسه جلو افتاده است
agenda U لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
hansardize U متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting. U من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
agendas U لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
quorum U حداقل عده لازم برای رسمیت جلسه
convoke U برای تشکیل جلسه وشورایاکمیسیون دعوت کردن
briefings U جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
briefing U جلسه توجیهی خلاصه کردن دستورات و گزارشات
to call a meeting of the board of directors U برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
To conduct a meeting in an orderly manner. U جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
national educational computing conferenc U جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
peremptory undertaking U تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
walkthrough U جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
briefing direction U دستورالعمل اجرای توجیه دستورالعمل جلسه توجیهی
Recent search history Forum search
0شرکت کردن
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com